شکست عشقی
سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۴۸ ب.ظ
بسیار بودند...
شکارچیانی ک کمانشان را به آهویم نشانه گرفتند
به چشمان آهویم قسم خوردم ک جانشان را باج بگیرم
اما حیف...
حیف ک آهویم خودش دوست داشت
که صید شود...
محال است ببخشم کسی را که...
وسط خنده هایم
وقتی به یادش می افتم...
گریه ام میگیرد...
این روزها
از سنگ شدنم حرف میزنند
سنگی که برای تو از هر خاکی
خاکی تر بود...
بیخیال خیالت میشوم...
و میسپارمت به دست "او"...
اما چه کنم ک "او"
فقط یک ضمیر "سوم شخص غایب" نیست
"او" کسی است که...
تمام هستی این "اول شخص مخاطب"
حاضرت را...
به آتش کشیده است...
- ۹۴/۰۸/۱۹