زیرسیگاریم کجاست..
قهوه را خورد و فنجان را شکست
چای را نوشید و لیوان را شکست
عاشقش بودم، دل من را شکست
او نمک خورد و نمکدان را شکست
حال، او هست لایقِ آنچه که هست
لایقِ بودن با آدمهای پَست
من هم مست از مِی و سیگار بدست
زیرسیگاریم کجاست؟!
یادم آمد، لعنتی آنرا شکست!
پُر زِ خاکستر شده این قاب عکس.. راستی عکسمان را یادت هست؟؟
این یکی به دست من خواهد شکست…!
گروه بزرگ شبهای روشن.
آدمها دست به دست هم می دهند…
دو دسته می شوند…
آنها که نمی فهمندت…
آنها که نمی پذیرندت…
و بعد تو محکوم می شوی به نقص…
گوشه گیری…
به سیگار و فنجان قهوه ی تلخِ روی میــــز
- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -
در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت ،
در حالیکه گویی ایستاده بودم !
چه غصه هایی که فقط به غم دلم حاصل شد،
در حالیکه قصه کودکانه اى بیش نبود !
دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نخواهد نمی شود !
به همین سادگی …
- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -
شب اما برای من است،
وقتی فکر میکنم این وقتِ شب
مگر چند نفر بیدارند؟
و از میان آنانکه بیدارند،
مگر چند نفر به تو فکر میکنند؟
و از میان آنانکه که بیدارند و به تو فکر میکنند،
مگر چند نفر میتوانند،
صبح فردا شمارهات را بگیرند،
و این شعر را برایت بخوانند؟
- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -
دست همیشه برای زدن نیست ….
کار دست همیشه مشت شدن نیست …..
دست که فقط برای این کار ها نیست …..
گاهی دست میبخشد …..
نوازش میکند ….. احساس را منتقل میکند …..
گاهی چشمها به سوی دست توست …..
دستت را دست کم نگیر ……!
- ۹۴/۰۸/۲۱