شب های روشن

غمگین ترین وبلاگ جهان.

غمگین ترین وبلاگ جهان.

وبلاگ همه ی دلشکسته ها..

دلم تنگ است..گروه بزرگ شبهای روشن.

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۲۶ ب.ظ

سلام !

خوبین؟

ببخشید که یکم غیبت  داشتم!!!مشکلات زیاده

از این به بعد نظرات همه رو جواب میدم(قول)

از شماها میخوام قشنگ ترین متن های غمگینی رو که دوست دارین به با ارسال پیامک به این شماره

09016461973 بفرستید.(فقط پیامک )تا بزارم توی وبلاگ

راستی ی چیز دیگه یادم اومد(نظر خصوصی اصلا نزارید)چون نه میشه بهشون جواب بدم

نه توی وبلاگ نمایش داده میشه....

مرسی از همه :)






اینبارهم که تاول پاهایم خشک شود دوباره عاشقت میشوم...دوباره به راه می افتم...دوباره گم میشوم(از:سحر)

::

ای قطار ، راهت را بگیر و برو ! دیگر نه کوه توان ریزش دارد

و نه ریزعلی پیراهن اضافه ، دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست(از:یلدا)

::

روزگارا:

تو اگر سخت به من میگیری،

با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،

گرچه دلگیرتر از دیروزم،

گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،

لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست

زندگی باید کرد...!...(از:یلدا)

::

یه روز خودم و دلم عاشق یکی و دلش شدیم، ولی اون خودم و دلمو از خودش و دلش روند.(از:مجتبی رسولی)



هنوز مثل سابق "مهربانم"...
اما دیگر کسی صدایم نمی کند"مهربانم

::

حرف های من بماند برای بعد!
دلخوری هایم..دلتنگیهایم...و تمام اشک هایم
تو از خودت بگو....
با او چگونه میگذرد که با من نمیگذشت



دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من ؟ الهی

 خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من !

 


ز تمام بودنی ها تو فقط از آن من باش ، که

 به غیر با تو بودن دلم آرزو ندارد .

 

من از این پس به همه عشق جهان می خندم ، به

 هوس بازی این بی خبران می خندم ، هرکه آرد

 سخن از عشق به او می خندم ، خنده ی من از

 گریه غمگین تر است ، کارم از گریه گذشته

 است به آن می خندم .

 

اسم من چست ؟ خدایا چه کنم یادم نیست ، امشب

 آماده شدم تا چه کنم یادم نیست ، من که همسایه ی

 نزدیک شقایق بودم ، پا شدم آمدم اینجا چه کنم یادم

 نیست ، من چرا از تو بریدم و چرا برگشتم ، و بنا

 شد که دلم را چه کنم یادم نیست ، من نشانی دل

 دربدرم را بانو ، از تو پرسیده ام اما چه کنم یادم

 نیست ، این نوشته غرل کیست که من می خوانم ، اسم

او چیست ؟ خدایا چه کنم یادم نیست .

چنان عاشق چنان دیوونه حالم ، که می خواهم

 از تو و از دل بنالم ، هنوزم با همین دیوونه

 حالیم ، یه رنگم صادقم صافم زلالم .

یادت باشه علف هرز چیزی نیست به جز گلی

 که هیچکس دوستش نداره .

از طلوع عشق تا غروب سرنوشت و از غوغای

 زندگی تا سکوت مرگ دوستت دارم .

 

در آرامگاه عشق هر کس برای چیزی سخن

 می گوید ، دریا برای صدفهایش ، آسمان برای

 ستارگانش و من نیز از غم هجران تو گویم .

عاشق یک بار به دنیا میاد اما سه بار میمیره ، وقتی

 یارشو با کسی می بینه ، وقتی بفهمه اون دوستش

 نداره ، وقتی بفهمه هیچ وقت به اون نمیرسه .

شبی نیست که آهم به ثریا نرسد ، از چشم ترم آب

 به دریا نرسد ، میمیرم از این غصه که آیا

 روزی ، دیدار به دیدار رسد یا نرسد .

تو اگر خسته ای از دست دلم حرفی نیست ، امر

 کن تا که بمیرم ، به خدا می میرم !

 

نمی دانم تو می خوانی از چشمانم حرف هایم را ، نمی دانم

 تو می بینی نگاهه بی صدایم را که می گوید بدون

 مهربانی های بی حدت ، بدون عشق تو هیچم .

تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش داری

 درست مثل این است که بخواهی کسی را که تا به

 حال ندیده ای به خاطر بیاوری .

 

 

وفاداری را باید از نیلوفر آموخت ، که دور

 هر شاخه ای می پیچه و در آغوشش می میره .

انسان عاشق زیبایی نمی شود. بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!


گروه بزرگ شبهای روشن جهت عضویت. واتس آپ 09016461973




لیلی تو قصه تو ای               مجنون دیوونه منم

شیرین رویا تو ای                فرهاد بیخونه منم

اونی که میمونه تو ای                  راهی ویرونه منم

اونی که میخنده تو ای                  اونکه دلش خونه منم




از من پرسید منو بیشتر دوست داری یا زندگیتو؟ گفتم زندگیم

و قهر کرد و رفت.... ولی هیچ وقت نفهمید همه زندگیم بود



 

اگر با من قصد ماندن نداری حداقل بیا باران شویم و برای اخرین

 بار قبل از جدایی رقص زیبایی داشته باشیم

 

 

راز این روزگار را نمی فهمم! من تو را دوست می دارم. تو

 دیگری را..... دیگری مرا..... وهمه ما تنهاییم.

 

 

نمی خواهم قلب توباشم که با هر اتفاق بشکنم میخواهم روح تو

 باشم که تنها در هنگام مرگ از تو جدا شوم

 

 

 

این روزها نوازنده خوبی شده ام ؛دلم شور میزند چشمانم تار

 

 

 

برای خریدن عشق هر کس هر چه داشت آورد دیوانه هیچ

 نداشت و گریست(گمان کردند چون هیچ ندارد میگرید) اما

 هیچ کس ندانست که قیمت عشق اشک است و قیمت اشک عشق

 

 

زیر باران بیا قدم بزنیم


حرف نشنیده ای به هم بزنیم


چتر را تا کنیم و خیس شویم


لحظه ای پشت پا به غم بزنیم

 

 

 

گفتی که ما به درد هم نمی خوریم ... ! اما تو هرگز نفهمیدی

 من تو را برای درد هایم نمی خواستم.

 

 

 

باز با ان دیگری دیدم تو را


جای قهر و اخم خندیدم تو را


باز گفتی اشتباهت دیده ام


گفتمت باشد بخشیدم تو را

 

 

 

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهائیست
ببین مرگ مرا در خود که مرگ من تماشائی است ...

 

 

 

راز دل با یار محرم هم نباید باز گفت

روزی آن محرم اگر بیگانه شد تکلیف چیست ؟

خدایا ! مدادی هستم که عاشق یک مداد‌تراش شده ام چه کنم ؟

 

 

زیباترین ستایشها نثار کسانی‌ که کاستیها و لغزش‌هایم را میدانند و باز
 هم دوستم دارند.

 

 

 

توراگم کرده ام امروز وحالا لحظه های من

گرفتار سکوتی سردوسنگین اند

و چشمانم که تا دیروز به عشقت می درخشیدند

نمی دانی چه غمگین اند...
چراغ روشن شب بود

برایم چشمهای تو

نمی دانم چه خواهد شد...

پرازدلشوره ام

بی تاب و دلگیرم

کجا ماندی که من بی تو

هزاران بار در یک لحظه می میرم...

 

 

 

اگر امروز خواستی و نتوانستی ، که معذوری ... ولی اگر روزی توانستی
 و نخواستی ، منتظر روزی باش که بخواهی و نتوانی

 

 

بهترین مترجم کسی است که سکوت را ترجمه کند

 

 

 

شاد بودن بهترین انتقامی است که می توان از روزگار گرفت

 

 

 

وقتی‌ آزادی گناهه ، وقتی‌ پروانه اسیره ، وقتی‌ از دیدنه
 پاییز هیشکی گریه ش نمی گیره

دیگه آزادی گناهه ، وقتی‌ که پنجره‌ای نیست ، وقتی‌ تو سرمای
 تقویم شعلهٔ‌ خاطرهٔ‌ای نیست دیگه آزادی گناهه ، وقتی‌ که
 هم قفسی نیست ، وقتی‌ که برای پرواز دیگه حتی نفسی
 نیست...  دیگه آزادی گناهه ، وقتی‌ شب غرق هراسه ، وقتی‌
 چشمای قشنگت چشمامو نمی شناسه شوق پرواز نمیشه ، تو
 هر آسمونی حسّ کرد ، نمیشه از عاشقی گفت ، با یه قلب سرد پر درد

 

 

 

صداقت نخستین بخش کتاب عشق است

 

 

 

یه شب تو خواب ، خواب می‌‌دیدم ، که امدم کنار تو - تو
 عاشقونه با منی ، منم خراب و یار تو لحظه به لحظه ش
 یادمه ، حتی اگه به خواب دیدم - این بار دیگه میخوام بگم
به هر چی‌ دیدم رسیدم ... می‌دونم عاشقت شدم دوست دارم
 این ٔاو بدونی - حالا که اینجا رسیدم دلیل این رسیدنی کاشکی‌ تموم
 رویاها تو خواب من خلاصه شه - برای آخرین دفعه تقدیر من
 با تو باشه تو همه شوق من شدی برای پرواز از قفس - با من
 زخمی از همه نزدیک تر از حتی نفس

 

 

اغلب شکستها نصیب کسانی شده که نمیدانستند فاصله
 اشان تا موفقیت چقدر نزدیک است و دست از کار کشیدند

  

 

مثل درخت باش که در تهاجم پائیز هرچه را بدهد روح زندگی را
 برای خود نگه میدارد

 

 

تنهایی آدم ها به عمق یک دریاست ولی برای پرکردنش یک لیوان محبت کافیه.

  

 

بالا ترین رمز کامیابی در این است که انسان چیزی بگوید,کاری
 بکند و چیزی را بخواهد که دیگران معمولاً آنرا نمی گویند,نمی کنند
 و نمی خواهند,یا در گفتن آن تردید دارند

 

 

اگر روزی بشر گردی

ز حال ما خبر گردی

پشیمان می شوی از قصه خلقت...

از این بودن از این بدعت

خداوندا

نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا

چه دشوار است

چه زجری می کشد آنکس که انسان است

و از احساس سرشار است .

دکتر شریعتی

 

 

 

بزرگترین متهم تاریخ کسی است که نمی داند قلبش برای چه کسی می تپد

 

 

 

اگر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و
می گریستیم؟ کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟
 چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟ آری... بی گمان
 پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود !

 

 

دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست

گاه سکوت است و گاه

نگــــــاه

غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست

که گاهی نمی توانیم در چشمهای

......یکدیگــر نگــــاه کنیم

 

 

در دعا کردن باید مانند کودکی باشید که شب را به راحتی
 می خوابد ، چون اطمینان دارد که صبح ، چیزی را که از
 پدرش خواسته آماده است............اسکوال شین

 

 

تنهایی یعنی اینکه وقتی برات اس ام اس میاد مطمئن باشی
 که از طرفه مخابراته

 

 

باران نباش که با التماس به شیشه بکوبی تا نگاهت کنند

ابر باش، که با التماس نگاهت کنن که بباری

 

 

 

در نیایش های باد . گردش جمع پرستو های شاد . خود
 نمیدانم که بُود . عطر چشمش عشق و ایمانم ربُود / خیره
 چشم جان من بر دشت سرد . یک ستاره زآسمان آمد
 فرُود / یک ستاره با نگاهی آشنا . رنگ لبخند خدا/ رنگ
 گلهائی که دست و پایشان گشته از سرما کبُود / یک
 ستاره ، شکل یک ناباوری/ سر به تا پا دلبری . من به دام
 اُفتاده.بُودم سر به پا . فارغ از بُود و نبُود / فارغ از هر
 لحظۀ بیم و هراس عشق را گویم سپاس . عشق
 را از ما درود . گویا

 

 

 

رفتی ولی کجا که به دل جا گرفته ای / دل جای توست اگر چه دل از ما گرفته ای

ترسم به عهد خویش نپائی و بشکنی/ آن دل که از منش به تمنا گرفته ای
 
ای نخل من که برگ و برت شد ز دیگران / دانی کز آب دیده ی من پا گرفته ای؟

بگذار تا ببینمش اکنون که می رود / ای اشک از چه راه تماشا گرفته ای؟

 

 

خدایا،گاهی تو را بزرگ می بینم گاهی کوچک،این تو نیستی که
بزرگ می شوی و کوچک،این منم که گاهی نزدیک می شوم گاه دور

 

نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۸۹ساعت 18:27 PM توسط RaFi YaQuBi| 2 نظر |

 

بزار خیال کنم هنوزترانه هامو میشنوی.

هنوز هوامو داری و هنوز صدامو میشنوی.

بزار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم.

اگه تموم قصه مون هنوز ترانه سازتم.

بزار خیال کنم هنوز پر از تب و تاب منی.

روزا به فکر دیدنم شبا پر از خواب منی.

بزار خیال کنم تو دلتنگیات غروب که میشه یاد من میوفتی.

توئیکه قصه طلوع عشق و گفتی و دوست دارمو نگفتی.

بزار خیال کنم منم اون که دلت تنگه براش.

اونی که وقتی تنهائی پر میشی از خاطره هاش.

اون که هنوز دوسش داری اون که هنوز هم نفسه.

بزار خیال کنم منم اونیکه بودنش بسه.

دوباره فال حافظ و دوباره توی فالمی.

بزار خیال کنم بزار اگر چه بی خیالمی.

بزار خیال کنم تو دلتنگیات غروب که میشه یاد من میوفتی.

توئیکه قصه طلوع عشق و گفتی و دوست دارمو نگفتی.

 

نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۸۹ساعت 18:22 PM توسط RaFi YaQuBi| یک نظر |


گل دونه های اطلسی
حس غریب بی کسی
تو چادر سیاه شب
پر میشم از دلواپسی

گل دونه های اطلسی
حس غریب بی کسی
تو چادر سیاه شب
پر میشم از دلواپسی

دلــــــــــم ...

دلم گرفته از خودم
خودم اسیر غم شدم
شدم غریب قصه خودم

دلــــــــــم ...
دلم گرفته از خودم

خودم اسیر غم شدم
شدم غریب قصه خودم



شنیدیم٬ میگن:

وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه ،
یعنی واقعن دوسش داره...


ای غصه مرا دار زدی خسته نباشی /  آتش به شب تار زدی خسته نباشی

ای غصه دمت گرم که در لحظه ی شادی /  با رگ رگ من تار زدی خسته نباشی

 

 

وفای اشک را نازم که در شبهای تنهایی ، گشاید بغض هایی را که پنهان در گلو دارم

 

 

روزی به او گفتم: در چشمانم نگاه کن و بگو دوستت دارم.روشو برگردوند

 و گفت:خیلی دوستت دارم چند وقت گذشت و به من ثابت شد که اون روز به

 من دروغ گفت.او برای همیشه رفت و من فهمیدم که زبان عضو دروغگوئیست

 ولی چشمها هیچ وقت دوروغ نمیگویندوقتی گریه می‌کنی میگن بچست. وقتی

 خنده می‌کنی میگن دیوونست. وقتی حرف میزنی میگن پر حرفی. وقتی

ساکتی میگن عاشقی. وقتی عاشقی میگن آخخخخخی. وقتی بخوری میگن

چقدر می‌خوری. وقتی هم نخوری میگن بازمعلوم نیست با کی بوده.توی دنیا اگه

 قرار بود جای چیزی باشم . دوست داشتم جای اشک رو صورت تو باشم

 تو چشمات متولد شم . رو پلکات جون بگیرم رو گونه ات جاری

 شم رو لبات بمیرم



اما ....وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه ،

یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه ....


ای کاش سه کلمه غرور، عشق و دروغ وجود نداشت تاآدمها مجبور

 نمی شدند به خاطر غرور در مورد عشقشان دروغ بگویند

روزی عشق و دیوانگی و محبت و فضولی و.... داشتن قایم

 موشک بازی می کردند تا نوبت به دیونگی رسید همه رو پیدا کرد اما

 هرچی گشت اثری از عشق نبود فضولی متوجه شد که عشق پشت یک

 بوته گل سرخ قایم شده ودیونگی رو خبر کرد و اونم یک خار بزرگ برداشت

 و تو بوته گل سرخ فرو کرد صدای فریاد عشق بلند شد وقتی همه به

 سراغش رفتن دیدن چشماش کور شده و دیونگی که خودشو مقصر میدونست

 تصمیم گرفت همیشه عشقو همراهی کنه و از اون روز به بعد وقتی عشق به

 سراغ معشوقش میره بدی های اونو نمی بینه و دیونگی همیشه کنارشه . عشق

 نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی . عشق نمی پرسه

 اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی .عشق نمی پرسه

 چه کار می کنی؟ فقط میگه: باعث می شی قلب من به ضربان بیفته .

 عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟ فقط میگه: همیشه با منی . عشق

 نمی پرسه دوستم داری؟ فقط میگه: دوستت دارم



 

خواب ناز بودم شبی.... دیدیم کسی در میزند.... در را گشودم

 روی او ...دیدم غم است در می زند... ای دوستان بی وفا...از غم

 بیاموزید وفا..غم با آن همه بیگانگی..... هر شب به من سر می زند

 

 

 

هر وقت خواستی بدونی کسی دوستت داره تو چشماش زول بزن تا

 عشق رو تو چشماش ببینی اگه نگات کرد عاشقته . اگه خجالت کشید

 بدون برات میمیره . اگه سرشو انداخت پایین و یه لحظه رفت تو فکر بدون

 بدونه تو میمیره و اگر هم خندید بدون اصلا دوست نداره

 

 

 

اجازه هست خیال کنم تاآخرش مال منی؟ خیال کنم دل منو با رفتنت

 نمی شکنی اجازه هست خیال کنم بازم میای می بینمت بااون چشمای

 مهربون دوباره چشمک میزنی طپش طپش باچشمکت غزل بگم برای

 تو بااتکا به عشق تو تو زندگی برم جلو

هر چندتا تو منو دوست داری من یه دونه بیشتر دوست دارم

 میدونی اینجوری خوبیش اینه که حتی اگه منو دوست نداشته باشی باز

 من یه دونه دوست دارم

 


جلسه محاکمه عشق بود و عقل قاضی ، و عشق محکوم ....

 به دلیل تبعید به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی ، قلب تقاضای

 عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند قلب شروع کرد

 به طرفداری از عشق ، آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز

 آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی ، ای گوش مگر تو نبودی که در

 آرزوی شنیدن صدایش بودی وشما پاها که همیشه رفتن به سویش بودید

 حالا چرا اینچنین با او مخالفید ؟همه اعضا روی برگرداندند و به

 نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند ، تنها عقل و قلب در جلسه ماندند

 عقل گفت: دیدی قلب همه از عشق بی زارند ، ولی متحیرم با وجودی

 که عشق بیشتر از همه تورا آزرده چرا هنوز از او حمایت میکنی !؟

 قلب نالید و گفت: من با وجود عشق دیگر نخواهم بود و تنها تکه گوشتی

 هستم که هر ثانیه کار ثانیه قبل را تکرار میکند و فقط با

عشق میتوانم یک قلبی واقعی باشم.




 می خواستم بروم تا انتهای عدم ، می خواستم نیست شوم ، گم شوم.

قلب شیشه ای غرورم افتاد و شکست . حتی آهی نکشیدم چون زندگی

 را با حضور ت دوست دارم . تو را قسم می دهم به شبنم

 های شفاف ، به صداقت یاس ، تو را قسم می دهم

 به پاکی و محبت که بمانی


تو را قسم می دهم به آب و آیینه که بمانی ... همه رفتند ، تو بمان ...


نازنینـــــــــــــــــــم !

بی تو اینجا نا تمام افتاده ام

پخته ای بودم که خام افتاده ام

گفته بودی تا که عاقلتر شوم

آه ، می خواهی مگر کافر شوم

من سری دارم که می خواهد کمند

حالتی دارم که محتاجم به بند

کاشکی در گردنم زنجیر بود

کاشکی دست تو دامنگیربود

عقل ما سرمایه دردسر است

من جهان را زیر وبالا کرده ام

عشق خود را در تــــــو پیدا کرده ام

من دگر از هر چه جز دل خسته ام

عهد یاری با دل دل بسته ام

بر لب تو خنده مجنونی ام

خنده تو رنگی از دلخونیم

 

باز هم با نام تو افسا نه اى گلریز شد

باز هم در سینه ام عشق تو شور انگیز شد

باز هم همراه بوى میخک و محبو به ها

خاطراتم پر کشد با یاد تو در کوچه ها

باز هم وقتى نگاهت گیرد از من فاصله

دیده ام مى بارد اما نم نم و بى‌حوصله

باز قلب پنجره بر روى‌من وا مى شود

باز هم پروانه اى در باغ پیدا مى شود

باز هم لاى‌کتابم مى‌نهم یک شاخه یاس

مى‌کنم بهر پیامى قاصدک را التماس

باز هم در هر شفق دلتنگ و دلگیر مى‌شوم

باز هم با یاد تو سر شار رویا مى‌شوم


چقدر عجیبه ......که تا مریض نشی کسی برات گل نمیاره تا گریه نکنی

کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمیگرده تا قصد

رفتن نکنی کسی به دیدنت نمیاد  و تا وقتی نمیری کسی تو رو نمی بخشه


زیباترین عکس های عاشقانه و عکس نوشته های عاشقانه 2015



گفتم : اگر راهت را انتخاب کرده ای ، من آن را سد نخواهم کرد

 حالا او رفته، و من تمام چیزهایی را که نگفتم میشنوم او را در

 آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم نگفتم : اگر تو

 نباشی ، زندگی ام بی معنی خواهد بود فکر میکردم از تمام

 آن بازیها خلاص خواهم شد اما حالا تنها کاری که میکنم گوش

 دادن به تمام آن چیزهایی است که نگفتم نگفتم : بارانی ات را در

 آر ، قهوه درست میکنم و با هم حرف میزنیم نگفتم : جاده بیرون

 خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست گفتم : خدا نگهدار ، موفق باشی


اگه فکر میکنی که رفتنت باعث شکستنم میشه ؛ اگه فکرمیکنی

که بعدازرفتنت اشک میریزم ؛ اگه فکرمیکنی که بانبودنت لحظه

هام خالی میشن؛ اگه فکرمیکنی که هرلحظه دلم برات تنگ میشه؛ اگه

 فکرمیکنی که بی تومیمیرم؛ درست فکرمیکنی تو که میدونی نبودنت

 روتاب نمیارم پس بــــــــــــــــــــــــــــــــــمــون.

 

 

می بخشمت بخاطر تمام خنده هایی که از

صورتم گرفتی...بخاطر تمام خنده هایی که به صورتم نشاندی نمی

 بخشمت به خاطر دلی که برایم

شکستی...بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی...نمی بخشمت

 بخاطرزخمی که بر وجودم نشاندی...بخاطر نمکی که بر زخمم

گذاشتی...و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک ک

ردی.

عشق از دوستی پرسید : تفاوت من وتو در چیه ؟ دوستی گفت : من

 دیگران را باسلامی آشنا می کنم و تو با نگاهی . من آنها را با

 دروغ جدا می کنم و تو با مرگ.

 









  • محمدباقر یوسفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی