دلم خوش نیست..شبهای روشن
به نام نامی حضرت عشق
که عشق را درسینه ی
عاشقان نهاد...
سلام به همه اونای که گاهی وقتا به من یه سر میزنن. دست تک تک شما عزیزانم را میبوسم.
ای کاش می شد فهمید در دل آسمان چه می گذرد
که امشب با ناله ای بغض آلود
بر دیار این دل خسته
اشک می ریزد
واقعا دوستون دارم
هرچی گشتم که چی بابت این همه محبت شما بنویسم فقط این جمله به ذهنم اومد:
حالا که آمده ای،چترت را ببند
آسمان این خانه جز باران مهربانی نمی بارد .
ارادتمند یکایک شما عزیزان
شایدبهترین وبلاگ عاشقی وغمگین دنیا
عشق به این میگناااااااا
دوست گرامی اگر مایل بودید عضو گروه واتس آپ شبهای روشن شوید کلمه عضو را به این
شماره ارسال کن 09016461973
کاش شبی
روزی
جایی
بر لبان تو تکرار میشد نامم …
باید مرد باشی تا بدانی......
مردها صدای خنده هاشان بلند است........
ولی صدای گریه هاشان را حتی خود نیز نمیشنوند.......
شب در خم گیسوی تو عابر می شد
با هر نفست بهار ظاهر می شد
ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم
با دیدن چشمان تو عاشق می شد
هرگز نمی بخشم…
کسی را که وسط خنده هایم وقتی به یادش می افتم ،
گریه ام میگیرد.
گوشت را تیز نکن ، دلی ک شکست صدا ندارد ، درد دارد . . .
درد !
اگر می خواهی صدای دل شکسته اش را بشنوی چشمانت را باز کن
آنهایی ک از چشمش می ریزد صدای شکسته شدن دلش است ، می شنوی ؟
تَـ ـنـ ـهـ ـآیـــی
حَقـ ـــه کَـ ـسـ ـی اَسـ ــتـــ کـ ـه خـ ـیــــآنَـ ـت مـ ـیــــکـ ُُــنَد
اَمـ ـــآ...
نَـ ـصیـــبـــ کَســـی مـــیـ ـشَـــوَد کـ ــه وَفـ ــــآدآر اَسـ ــتـــــ
اون نگاهی که گوشه اش یه قطره اشک برق میزنه
به اندازه ی تموم حرفای دنیا سنگینه
در دنیای من فقط یک نفرلبخند مرا می خواست، عکاس بود
که او هم پولش را گرفت ...
گفتی لب تر کن تا دنیا را به پایت بریزم
حالا من چشم تر کردم
می آیی ؟
بچه که بودم سیگارو قاطل پدرم میدانستم
اما افسوس که الآن همش در حال بوسیدن قاطل پدرم
هستم.
چرا گریه میکنی؟...
ببینم دستاتو چی قایم کردی؟!
بازکه تودفترمنوبرداشتی....
اﮔﻪ ﮐﺴﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺿﻌﯿﻔﻪ،
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻗﻮﯼ ﺑﻮﺩﻩ :(
سلامتی ِ اونایی که واسه دوستاشون آچار فرانسه ان! ولی حتی یه دونه انبردست هم پیدا نمیشه پیچای ِ چشمشون رو سفت کنه! بلکه کمتر چکه کنن...!!
اگه می دونستی چقدر تنهام
همیشه برام اشک می ریختی
اگه می دونستی همیشه اشک می ریزم
هیچوقت تنهام نمی ذاشتی
اشک هایم که سرازیر می شوند
دیری نمی پاید که قندیل می بندد
عجیب سرد است هوای نبودنت
دیشب خدا آهسته در گوشم گفت :
دیگه بسه " بارانم از اشکهایت خجالت میکشد . . .
در روزهای پاییزی
از نیمکت های خالی پارک عبور می کنم
یک به یک
تا به نیمکت آخر برسم
شاید که تو به انتظارم نشسته باشی…
و برایم آغوش و بوسه و عطر باران بیاوری….!
امروز پاییز را در نسیم خنک بیقراری دیدم
و عطر خاطره ها…
باید عاشق بود و پاییز را دید
باید " تو " باشی و من پاییز را پاییز ببینم….
دلم خوش نیست . . .
غمگینم . . .
کسی شاید نمیفهمد . . .
کسی شاید نمیداند . . .
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی . . .
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی :
عجب احساس زیبایی . . . !
تو هم شاید نمیدانی . . . !
هیس...!
هیچی نگو ...
صدای تو را باد هم نباید بشنود ...
تمام وجود تو مال من است ...!
مردم میگویند حسودم!
تو میگویی دیوانه ام
اما من عآشقم! ^_^
بگذار هر چه میخواهند بگویند!
عشق، حسادت، دیوانگی ...
تو بخند تا ببینی چطور برایت جان میدهم!
تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام
که به اندازه ” تنهایی ” شایسته رفاقت باشد . . .
من زندگی رو خیلی دوس دارم
ولی فک کنم دوس دختر داره
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون هرچی خودمو کشتم یه لبخندم بهم نزد :|
حالا همین تنهایی بى رحم
با من رفیقى دل وفاداره
نون و نمک خوردیم، یه جورى که
دست از سر من بر نمى داره
به اینکه راحت دروغ میگویی عادت کرده ام
ولی .... دلم میسوزه
وقتی برای اثبات دروغت ...
میگی ....
به جون تو که دوستت دارم !!!
- ۹۴/۰۹/۲۸