درد دلهای خودم.. شبهای روشن.
-مطالبی که اینجا مینویسم حرفای دلمه که واسشون زحمت کشیدم
پس دوس دارم نظر بدین که بدونم یکی هم هست
پس دوس دارم نظر بدین که بدونم یکی هم هست
تو این دنیا حرفای دل منو میخونه
-مطمئن باش نظر بزاری منم به وبلاگ شما میام و نظرمیدم
پس فقط درخواست تباد ل لینک بدین
گروه بزرگ شبهای روشن
واتس آپ 09016461973
اینی که من دارم می کشم ، درد بی تو بودن نیست تاوان با تو بودنه …
میدانی از کجای زندگی بیشتر خسته ام ؟
آنجایی که وسط خنده هام بغض می کنم
ناراحت چی هستی؟
باید به بعضی ها گفت ناراحت چی هستی؟
دنیا که به آخر نرسیده من نشد یکی دیگه تو که عادت داری
هی تو رچرا نگاه می کنی ؟ تنها ندیده ای ؟
به من نخند ...
من هم روزگاری عزیز د♥ل کسی بودم!
من هم روزگاری مخاطب خاص کسی بودم!
درد دلهای من.....
ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ ﺑﭽﺴﺒﯿﺪ !
ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ....
ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﻔﺮﻭﺷﯿﺪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ؛
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ، ﺑﻪ ﺣﺮﻓﯽ ، ﺑﻪ ﻧﻘﻠﯽ ، ﺑﻪ ﻫﺪﯾﻪ ﺍﯼ ،
ﺑﻪ ﺍﻧﺪﮎ ﺗﻮﺟﻬﯽ ...
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﺪ.
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻗﺪﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﺪ . ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﻬﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ .
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﻣﻔﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﻔﺖ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ..
آخ ببخشید باز جنسیتت را فراموش کردم
آهــــای پسر سرزمیــن مــن معلوم هســـت کجایـی ؟؟
خیلی وقت است که تورا گم کرده ایم
دیروز داشتـی مردانه در میــدان میجنگیـدی
امروز داری توی آرایشگاه ها ابرو برمیـداری
مو رنگ میکنـی .. دماغت را سربالا میکنـی
آهــــای پـــسر ســرزمیــن مــن
دختران سر زمیــن مــن
احتیاج به مردی دارنـد
که محکم باشـد
آنقدر قوی باشـد که تمام دنیا در برابرش کم بیاورد
آهای پسر سرزمیــن مــن
کمــی آهـــسته بــُرو
به کـــجا چــنیــن شتـــابان ؟!
آرزویم ” اُمل ” ماندن است در این وانفسای ” روشنفکری !! “
وقتی تو خیابون چشمم به چشم یه جوون افتاد
سرم رو برگردوندم، وقتی از کنارم گذشت ،
بهم گفت : اُمل !!
وقتی سر به زیر با ناموس مردم حرف زدم ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی تو تاکسی سوار شدم دیدم یه نامحرم کنارم نشسته ،
خودم رو جمع کردم ،
بهم گفت : اُمل !!
وقتی موقع اذان رفتم مسجد دانشگاه ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی چادر سرم گذاشتم تا کمتر جلب توجه کنم ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی با عشوه و ناز با نا محرم حرف نزدم ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی عکس بدون حجاب و برهنه ی خودمو
توی فیس بوک برای کوبیدن لایک های پر از هوس نذاشتم ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی زنگ گوشیم بوی پیراهن یوسفه ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی پای ثابت بچه های هیئت شدم ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی موقع حرف زدن با نامحرم سرم پایین بود ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی در جواب رابطه دوستی پسر ترم بالایی گفتم : نه ،
بهم گفت : اُمل !!
وقتی نخواستم پشت سر دختر مردم راه برم و مزاحمش بشم ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی پشت رهبرم حرف زدن ، رگ غیرتم بالا زد ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی بهترین کتاب رمانم شد “دا” ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی گفتم توی خونمون ماهواره نداریم
چون عقیدم اینه که ماهواره دقیقا همون غارت فرهنگیه ،
بهم گفتن : اُمل !!
وقتی بزرگترین آرزوم شد ” شهادت ” ،
بهم گفتن : اُمل !!
تازه فهمیدم این روزها هر کی از کنارم رد میشه ، چرا به من میگه : اُمل ؟!
اصلا خدایا شکرت که شدم اُمل
در روزگاری که هرچیز غیر از آُمل بودن بوی کفر و فساد میده …
|
می نویسم که شب تار، سحر می گردد یک نفر مانده از این قوم، که برمی گردد... |
کمبود ِ محبتت را به اشتراک بگذار با نامحرماלּ
که آناלּ این "برهنگـﮯ افکارت" را هزاراלּ لایک خواهند زد .
تاسف بار است حال و روز کسـﮯکه تشنه ﮯ نگاه دیگراלּ باشد .
بهم اشاره میکنی بی اعتناعی میکنم
بهم اشاره میکنی؟من اشتباه میکنم
میون اسم منو تو یه دنیا حرف فاصله است
ببین واسه جداییمون همه چی هم آماده هست
از تو فقط مونده واسم یه عالمه یادگاری
هر کی میومد پیش تو زودی بهش راه میدادی
اون چیزی که تو ذهنمه یه عکسی از قیافته
اونی که الان پیشته یه اشغال کثافته
شعر:علی غلامپور
یه وقتایی چه خوشحالی
یه وقتایی دلت تنگه
یکی حرفاتو می فهمه
یکی انگار از سنگه
چه آسون بهترین می شی
چه آسونتر یه بیهوده
چرا سردرگمی امروز
تا بوده همین بوده
واسه دلتنگی های تو
یکی با گریه بیداره
یکی چشماشو می بنده
میره و تنهات میزاره
با اینکه خسته ای شاید
ازین دنیای پر از سختی
یه احساسی بهت میگه
چه بی اندازه خوشبختی
من و تو ما شدیم ولی نمی دانستم که مایمان آوازی می شودبرای گاوی که در طویله ی دلت مخفی کرده بودی
ممنون از همه دوستان
