هی روزگار..شبهای روشن..
سلام بچه ها به وبلاگ خودتون خوش اومدید لطفا مطالب رو بخونید و بعد نظر بدید
راستی اگه تونظرتون مطلب زیبایی بزارین من اونو به عنوان مطلب برتر تو وبلاگم قرار میدم همراه با اسمتون
بی زحمت تو نظر سنجی هم شرکت کنید
بهتون خوش بگذره جیگر طلاها
دوستدارشما M / y
توضیحاتی در مورد وبلاگ
این وبلاگ کاملا مطابق قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد و هیچ گونه فعالیت غیر اخلاقی یا سیاسی ندارد.
●●● به دلتنگــــــی هایم دست نزن √
هیچوقت بـﮧ خاطر هیچڪس בست از ارزشهایت نڪش
چوטּ زمانے ڪـﮧ آטּ فرב از تو בست مے ڪشـב
تو میمانے و یڪ”مـטּ “بے ارزش ..
دلیــ ـــل تنهاییم را تازه فهمیدم وقتــ ــی محبت کردم و
تنها شدم، وقتـتنـ ــی دوست داشتم و تنها ماندم…
دانستـــ ـــم
باید تنــ ـــها شد و تنــ ــها ماند تا خــ ــــدا را فهمــ ــید
باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم …
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …
باز باید مواظب اشک هایم باشم …
باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم … ”
مـــــن دهــقــانِ فــداکــاری شــده ام
کــه تــمــام وجـــــودش را بــه آتــش کــشـیــده، روبــرویــت …
و تـــو قــطاری که چشم دیدن مرا ندارد.
چشمانات راز ِ آتش است.
و عشقات پیروزیی ِ آدمیست
هنگامی که به جنگ ِ تقدیر میشتابد.
و آغوشات
اندک جائی برای ِ زیستن
اندک جائی برای ِ مردن
برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست ...
برای تویی که احسا سم از آن وجود نازنین توست ...
برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...
برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی...
برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...
برای تویی که قلبت پـا ک است ...
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است...
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...
فریاد می کشم، از عمق سینه ام
از قلب مملو از، نفرین و کینه ام فریاد بر سرٍ، این روزگار پست در بین نعره ها، بغضم ولی شکست فریاد می زنم، با چشمهای خیس از ظلم این فلک، غارتگر حریص دار و ندار من، شد غارت ای خدا بر تو شکایت از، تقدیر بی حیا |
آه از این "تنهایی" تمام تنم می لرزد! از زخم هایی که خورده ام ! من از دست رفته ام، شکسته ام ! از این "تنهایی" به انتهای بودنم رسیده ام، اما باز هم اشک نمی ریزم پنهان شده ام، پشت لبخندی که هزاران درد دارد...!
گاهی سخته گفتن چیزی که درونه آدمه،گاهی سخته که قبول کنی...گاهی سخته که بغضی توگلوت باشه،دردی تودلت که هیچکسی روپیدانکنی بهش بگی،یعنی نه که آدمش نباشه ها ،آدمش هست منتهی اونی که تومیخوای نیست
همش باخدای خودت درودل کنی وبهش بگی :خدایادیگه طاقت دوری وانتظارندارم،قلبم خسته است.
خسته ی تازه التیام یافته!!!خداجون تاکی؟؟تاکجا؟؟؟میتونم این قلب خسته رووصله کنم؟؟؟
یه روزی میشه که دیگه وصله ی نتونم بهش بزنم...اون موقع چکارکنم خدایا...!!!
نمیدونم باوجودهمه کسایی که کنارم هستن ولی انگاردارم توغربت زندگی میکنم،دلم گرفته...بازم امروزازاون روزاس که باید به خودم بگم محمد هـــیـــــــــــس!!!اشک نریزگریه نکن ،باتوهستم ومیمونم کنارت.
خدایا حالا که میتونم بگم قلبم نزدتوست،آن دورها...اماچه نزدیک!!!
دیگه چی دارم که بمونم،مثل همیشه همه چیزدست خودته،میترسم،یه ترسی که نمیدونم چیه،خدایااگرحرفی میزنم نزاری به پای ناشکریم...فقط دلم گرفته ولی مثل همیشه دوستت دارم.
یه وقتایی هست تودنیا دلت میخوادکنارکسی باشی که وجودش ارومت میکنه.دوست داری توچشاش زل بزنی وببینی همه دنیا مال توهست.اما وقتی نشه کنارش باشی ،وقتی بدونی مال تونیست وببینی دوست داره دوسش داری ولی مال هم نیستین دنیابزرگترین عذاب روبهت میده.خاطرها،خنده ها،اخما،بهونه ها،اذیتاش،همه چیش اذیتت میکنه،زجراورمیشه.
هه...
خیلی روزابه این فکرمیکنیم که چراما؟؟؟چراماباید عاشق بشیم بهش نرسیم.ولی نمیدونیم چه لذتی داره دوست داشتن.درسته هیچ وقت شاید نرسی بهش ولی همین که دوست داره دوسش داری وبیاد هم هستین خودش دنیاییه.باهمه ایناهست که آرومترمیشی.
دلم گرفته .نمیدونم چمه؟؟امروزازاون روزاس که باید اطرافم سکوت باشه.اصلا نمیفهمم چی میگم،فقط یه ریزهرچی میادتوذهنم مینویسم،واقعا توکاردنیاموندم.
وقتی دلت شدیدمیگیره،وقتی کسی روبرای حرف زدن نداری،وقتی تواین همه شلوغی دنیابازم تنهایی،وقتی حتی یه ذره حوصله هیچیونداری.بایدچکارکنی؟؟؟
هه..
فقط خوتوگول میزنی.به همه چی چنگ میزنی.بیخیال میشی زمان روبی هدف میگذرونی الکی میگی احساس دارم ،حتی دلیل این بودنامون روهم نمیدونیم
هه...
خیلی مسخره اس ندونی چی بنویسی ،کسی نباشه ارومت کنه، بیای اینجا وبنویسی عده ایی بگن عالی نوشتی ،عده ای هم بگن چقدرتوغمگینی.بعضیاهم بگن بیخیال بابا این همه غصه چرا؟؟
اماکاش بدونن توچی میکشی. زندگی خوبی داره نه که نداره نمیگم ناامیدم نه ،ولی اینقدرغمهازیادن که شادیام توشون گمن.ولی بازم میگم خدایاشکر.زندگی باید کرد زندگی اجبارست
هه...
اینجاهمش مینویسم ازناگفته های بغضای فروخورده ام تاسبک بشم.پس دوست من نگودنیا دوروزه،غصه نخورم،قانع باشم و.....................همه ایناروخودم میدونم وازبرم وبه خیلیا میگم ولی بعضی وقتاهست که ادم تنهایی،بی کسی،غمها مشکلات وخیلی چیزااذیتش میکنه ودوست داره بنویسه تاسبک بشه.دقیقا عینهوالان من
یه عزیز چندبارگفت حرفای دلتوبنویس تووبت به حرفش گوش کردم وبرای اولین باردست نوشته خودمونوشتم.میگفت هرچه ازدل برآیدلاجرم بردل نشیند.هــــــــــــــی روزگار!!!
- ۹۴/۱۰/۱۸