ناراحتم ازخودم...شبهای روشن
خوش اومدید.
شبهای روشن.عاشقانه.....مطالب عاشقانه...تصاویرعاشقانه..
شبهای روشن..جدیدترین دلنوشته ها.. غمگین ترین وبلاگ.
شبهای روشن..گروه بزرگ شبهای روشن در زمینه ی واتس آپ.
جهت عضویت کلمه ی عضو را به این شماره ارسال کنید09016461973
====================================
از تنهایی می نویسم
تنهایی در زمان و مکان
تنهایی در اینجا و در آنجا و در هر جا
تنها ماندن
تا به حال تنها مانده ای ؟
از تنهایی می نویسم
تنهایی بی تو پر شدن
تنهایی از تو کم شدن
تنها ماندن
تا به حال تنها مانده ای ؟
رو به سوی هرکس کردم تنهایم خواند
دورم کرد ز خویش از قید و بند خویش
از تنهایی می نویسم
آری تنهایی
از تنهایی می نویسم
تنهایی میان زمین و هوا
تنهایی در دلی تنها
تنها ماندن
تا به حال تنها مانده ای ؟
ای تنها ترین در تنهایی من
از تو گویم هر لحظه در این تنهایی
عشق تنهای من
عشق تنهایی من
عشقی دور از من
در دل من
ای تنهای من
ای ترس تنهایی من
تنها ماندم
با تو تنها
بی تو تنها
تنهایم مگذار
ﺑﺎﺩﯼ ﺑﺬﺭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ.
ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﯾﺸﻪ ﯼ ﻗﻄﻮﺭ ﺩﻟﺪﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﺷﮑﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﺕ …
======================================
دوســـــــــت داشـتـنــت
بوی باران می دهد
همان قدر بی مقدمه
همان قدر بی دغدغه
مـــحــــــــبــت کـردنــت
گرمای خورشید می ماند
همان قدر خالصانه
همان قدر عاشقانه
نـــــگـــــــاه کـردنـــــــت
زلالی دریا می نگارد
همان قدر نافذانه
همان قدر سِحْرانه
بـــــودنــــــــت
حیاتی بودن نبض را برایم می شمارد
همان قدر محتاجانه
همان قدر جاودانه
هروقت برای شام زیباییِ تو سِرو می شود
به سلامتم شک می کنم
من از میل تماشای تو سیر نمی شوم!
این روزهانفس کشیدن من شده:
دم و باز… دم
حتی به قدر یک بازدم نمی خواهم از من کم شوی
این روزها که تو را نفس می کشم !
از میان جملهی آدمها بیرونت کشیدم
تو یک کلمهی شیرین بودی
کلمهی عشق نه
عشق تلخ است
کلمهی دوستی نه
شوق نه
دوستی گَس است و شوق شور
تو مثل کلمهی خیال مثل کلمهی خواب
شیرین بودی
از میان جملهی آدمها بیرونت آوردم
آوردم
چون کلمهای عزیز در پرانتزِ آغوشم
مثل کلمهی خواب پریدی و رفتی
میان جملهی آدمها …
=========================
گاهی دوست داری غافلگیر شوی
مـــــثلا بفهمــــی یــــــک نــــــفر آن دور دورها
آنجایی که فــــکرش را هم نمیکردی
“دوســـتت دارد”
===========================
تو هر روز خوبتر می شوی و من هر لحظه عاشق تر
نفس من
کمی آرامتر
کمی کندتر مهربان باش
بگذار به پایت برسم …
=======================
دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست
تــــــویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافند عیان می بینند
زیر خاکستر جسمم باقیست
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
(حمید مصدق)
=======================
با عشق
تنفس هم یک حادثه ی تازه است.
======================
از گندم زارها که میگذرم
دستم به خوشههاست
دلم با تو
بانظراتتون منو دلگرم کنید..
- ۹۴/۱۲/۱۳