لحظه ی دیدار نزدیک است...
دیگه با دنیا کارندارم.......
=============================================
من انتخاب شدم تا عاشقت شوم...
================
دوستهای گلم ببخشید چندروزی غیبت داشتم همیشه که تو خونه دعوا داریم
میگن تو دیوونه شدی، ولی من دیوونه نیستم عهد بستم باید برم پیشش
به زور میخوان منو راهی مسافرت کنن
میگن باید چندروزی تحت نظر باشی
آخه مگه می تونم جایی که عشقم آروم گرفته رو کنسل کنم..
خیلی سخته ولی من تصمیم خودمو گرفتم..
چون واقعاً لحظه ی دیدارعشقم نزدیک است....
=======================
راستی اگه کسی دوست داره عضو گروه بزرگ شبهای روشن بشه کلمه ی عضو رو
به این شماره ارسال کنه..گروه دوست داشتنی و محبوب شبهای روشن.
09016461973
======================

تا قاف ترین قله هستی
سیمرغ ترین همسفرم باش
من مرغ اسیر دریاچه عشقم
تا پربکشم سوی خدا بال و پرم باش

خدا را چه دیدی
شاید یک روز " درد " هم قیمت پیدا کرد
و ما ثروتمند شدیم
دیگر با دنیا کاری ندارم
لحظه دیدار نگارم نزدیک است
لحظه دیدار نگارم نزدیک است....
=============================
مثل تندیس فروریخته کورم ، لالم
جسد زنده ی در معرض اضمحلالم
مثل وقتی که تو رفتی به سفر غمگینم
مثل وقتی که بخندی به کسی بدحالم ..
کودک تشنه ی آغوش توام بیخود نیست
صبح ها یکسره غر می زنم و می نالم
خواستم با نفست لحظه ای آرام شوم
گوشی ات گفت که : " از صبح سحر اشغالم "
هرچه از صبح در خانه ی حافظ رفتم
" بوی بهبود ز اوضاع ... " نیامد فالم
چای می خوردم و دنبال قوافی بودم
زنگ زد دیر شده زود بیا دنبالم...
=======================
آخرین پرنده را هم رها کردم
اما هنوز غمگینم
چیزی
در این قفس ِ خالی هست
که آزاد نمی شود
گفت سیگار نکش میمیری..
گفتم نکشم میمیرم..
گفت بکشی با درد میمیری..
گفتم نکشم از درد میمیرم..
گفت سیگار بکشی برمیگرده/
گفتم نکشم فراموش میشه؟؟
گفت بکش..
گفتم دیگه نمی کشم.
روزی میرسد که تو
برای دوباره خواستنم
جلوی پاهایم به زانو میوفتی
و من باهمان دلی که تو سنگ کردی
پا میگذارم روی تو و همه ی احساساته دستمالی شده ات
=============================================
تو فکر یک سقفم، یک سقف بیروزن
یک سقف پابرجا، محکمتر از آهن
سقفی که تنپوشِ هراس ما باشه
تو سردی شبها، لباس ما باشه
سقفی اندازهی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینهها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی
زیر این سقف، با تو از گل، از شب و ستاره میگم
از تو و از خواستن تو، میگم و دوباره میگم
زندگیمو زیر این سقف، با تو اندازه میگیرم
گم میشم تو معنی تو، معنی تازه میگیرم
سقفمون افسوس و افسوس، تن ابر آسمونه
یه افق یه بینهایت، کمترین فاصلهمونه
تو فکر یک سقفم، یک سقف رویایی
سقفی برای ما، حتی مقوایی
تو فکر یک سقفم، یک سقف بیروزن
سقفی برای عشق، برای تو با من
سقفی اندازهی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینهها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی
زیر این سقف اگه باشه، میپیچه عطر تن تو
لُختی پنجرههاشو میپوشونه پیرهن تو
زیر این سقف خوبه عطرِ خودفراموشی بپاشیم
آخر قصه بخوابیم، اول ترانه پاشیم
هوای تو داره دنیامو میگیره
من از این اتفاقِ تازه خوشحالم
نفسهای منو عطر تو پر کرده
از این احساس، بیاندازه خوشحالم
کنارت راه میرم اوج میگیرم
کنارت عشق، رنگ زندگی میشه
شروعم کن تموم واژهها اینجان
شروعم کن تو هر جوری بگی میشه
سپردم قلبمو دست تو میدونم
که یادت بهترین تسکین دردامه
تو این دنیا همین که عاشقت باشم
تصور میکنم دنیا تو دستامه
ازت متشکرم
ازت متشکرم دیوونهی من
از اینکه چشم به این دنیا گشودی
از اینکه پا تو زندگیم گذاشتی
از اینکه پا به پام همیشه بودی
ازت ممنونم ای تنهای عاشق
که یادم دادی دستاتو بگیرم
اجازه دادی با تو همنشین شم
تو جون دادی به این احساس پیرم
ازت متشکرم دیوونهی من
ازت متشکرم دیوونهی من
کسی جز تو، تو قلبم جا نمیشه
تو پای عشقو به قلبم کشیدی
تونستی با بد و خوبم بسازی
تو طعم سختیو با من چشیدی
تو یادم دادی با چشمام بخندم
به اون روزای تلخم برنگردم
از این ناراحتم کم با تو بودم
باید زودتر تو رو پیدا میکردم
از این ناراحتم کم با تو بودم
شبای بیتو من بیخواب میشم
کسی هماسم تو، هرجا که باشه
مث پروانهها بیتاب میشم
ازت متشکرم دیوونهی من
ازت متشکرم دیوونهی من
تکی
=================================================
مـــــــــرا
بـــــی خــــیـــــال
عـــــــالـــــــم کـــــــــرد

زخمی در پهلویـم است..
روزگار نمک ـ ـ می پاشــد..
و مـن به خــود می پیچـــــم..
و همه فــــکر می کنند می رقـــصم..
یکی بم گفت خیلی داغونی؟؟
گفتم : چطور؟؟
گفت خیلی قشنگ میخندی.
چه میکنی باد!
عطرِ مووهاش را جای دیگری بپاش
این خانه، خودش ویران است!
پشت دیوار همین کوچه بدارم بزنید
من که رفتم، بنشینید و هوارم بزنید
باد هم آگهی مرگ مرا خواهد برد
بنویسید که بد بودم و جارم بزنید
من از آیین شما سیر شدم
پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید
دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید
خبر مرگ مرا طعنه به یارم بزنید
ای آنها که به بی برگی من می خندید
مرد باشید و... بیایید و کنارم بزنید...

گاهی برای رسیدن باید رفت...
درود به تمامی دوستان مهربانم که به غمگینم سر میزنید
گاهی برای رسیدن به کسی باید رفت و این سرگذشت منه...
تقدیم به تمامی موجوداتی که ع ش ق را می فهمیدند و رفتند به سوی ابدیت
مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد
نترس، سایه ها بوی مرا سوی تو نخواهند آورد
کاش می دانستی، چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت
در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست
آن وقت تازه خواهی فهمید:
مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست...!
تمام این دلنوشته هام تقدیم ب همه ی شما خصوصا عشق دورم...تکی...
می آیم دردهایم راروی این صفحه مجازی مینویسم...ولی هیچوقت هیچ کس نفهمیدمن این هارا واقعی "درد"میکشم!!حال من ینى....یک قدم ازافسردگی آنطرف تر.....!
دوسستون دارم.

- ۹۵/۰۲/۱۱