روزگارتلخ شبهای روشن
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
هــــــــــــــــــــــــــی رفیق
نه به دیروزهایی که بودی می اندیشم
نه به فرداهایی که شاید بیایی....
میخواهم امروز را زندگی کنم
خواستی باش
خواستی نباش!!!!
--------------------------------------------
بعــــــد مـــــرگ تمام اعــــضا بدنم را اهـــــدا کنید
خـــــدا را چه دیــــدی شاید من هم
وصله تنه کســـــــــــی شــــدم!!!!
من…!
مرا که میشنـاسی؟! خودمم
کسی شبیه هیچکس!
کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی
مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر
اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!!
تکیه گاه کلمه بزرگیست :
پر از عشق ،
پر ار آرامش ،
پر از گرمای نفسهایت ،
پر از دلتنگی های من ،
پر از بی تابی های تو ،
پر از من ،
پر از تو
اما در دو کلمه خلاصه می شود :
" شانه های تو "
یه شب خوب تو آسمون یه ستاره چشمک زنون خندید و گفت کنارتم تآخرش تا پای جون…
ستاره قشنگی بود آروم و ناز و مهربون… ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون…
اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون،ابری اومد ستاره رو برد نامهربون…
حالا شبا به یاد اون زل میزنم به آسمون،دلم میخواد داد بزنم این بود قول و قرارمون؟…
تو رفتی و حتی نزاشتی از خودتم یه نشون… .
گاهی...
گاهی زن مجنون می شود ...
و مرد لیلی ...!!!
خنده های روی لبانشان را ببین!!
اشک ها قطره نیستند
بلکه کلماتی هستند که می افتند
فقط بخاطر اینکه: پیدا نمی کنند کسی را
که معنی این کلمات را بفهمد!!!!
می گویند : شاد بنویس
نوشته هایت درد دارند!!!
و من یاد مردی می افتم که با گیتارش
گوشه ی خیابان شاد میزد
اما چشم هایش خیس بود.....
آرام می گیرم،
حتی به همین
“صبر کن درست می شود” ها …
دیگه حق ندارے چراغ امیــــــد دلشو خــــــاموش کنے ...
رو حرفــــــت باش و عاشقش بــــــاش...
مطمــــــئن باش دنیــــــاشو به پات میــــــریزه...
دری هستم
که میتوانست به آسمان باز شود
اگر لولایش به زمین
چفت نبود...
هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد.
دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...
ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد
اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند.
آغوشت را تـــــــنگ تر کن...
حســـــــــادت میکنم به هــــــــــوایی که میان من وتوست
آغوشت را تنگتر کن....
بـــی مرز میــــــــخواهمت ..
♥ مرد بودن به کلفت بودن بازو و سینه نیست ...
به محکم بودن دکمه ی شلوارته که واسه هر هــرزه ای باز نشه ! !
♥ فرقی نمیکند دختر باشی یا پسر
همین که با دل کسی بازی نکنی
مردی.....!
♥بیایید تا هستیم هم دیگر را عاشقانه لمس کنیم
سنگ قبر احساس ندارد.....
دلم میخواهد…
دلم میخواهد نامت را صدا کنم!
یک طور دیگر
جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد!
دلم میخواهد نامت را صداکنم…
یک طور که دلت قرص شود که من هستم!
یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ,تو هم هستی…
اون نامت که یادت هست........
تو این دنیا باید
برای دوست داشتن دیگران قسم بخوری
برای اینکه ببخشنت باید گریه کنی
ولی هیچکدوم ارزش قسم خوردن و گریه کردن ندارند
تنها تویی که، دوست داشتنت نیازی به قسم نداره
وبرای اینکه مارا ببخشی نیازی به گریه کردن نداری
عشق نیروی است در عاشق که او را
به طرف معشوق می کشاند
و دوست داشتن جاذبه ای است در دوست
که دوست را به طرف دوست می برد.........
عشق غذا خوردن یک حریص است......
دوست داشتن در سرزمینی بیگانه
یافتنی است...... عشق جنون چیزی
جر خرابی و پریشانی نیست ... اما
دوست داشتن در اوج معراج از سرحد
عقل فراتر می رود به قله بلند افتخار......
هنوز نمی دانم
هر سال که میگذرد ،
یک سال به عمرم اضافه می شود
یا یک سال از عمرم کم می شود !!
سکوت پشت گوشی تلفن سنگین ترین سکوتهاست
نه از دست ها کاری ساخته است
نه از چشم ها...
لامارتین شاعر فرانسوی میگوید:
تو را دوست دارم بدون آنکه
علتش را بدانم!!!
محبتی که علت داشته باشد
یا احترام است یا ریا..!!!
گاهی...
شنیدن صدای قلب کسی رو که دوسش داری
زیباترین موسیقی دنیاست...!!
ذهـــنــم آشــفـــتــه . . .
خــواب هــایــم پــریــشــان . . .
خــنــده هــایــم فــتــوشــاپــی . . .
درد و دل هــایــم بــا دیـــوارِ ایــنـجـا ...
مـیـزانِ هــمـدردی هــا هــم بــا لــایــک و کـامـنــت !!!
و تـکــرار پـشـتِ تـکــرار !!!
گاهی
“دوستــــــــت دارم ” ها
جایشان را به “دوستت داشــــتم “ها میدهند
.
و چه حس مبهم و غریبـــیه
وقتی که عشق
.
.
.
فقط بخشی از گذشته ی آدم میشه !
باران....
وقت رفتن چشمهایت را تماشا می کنم.
غصه هارا می کشم در خویش
و حاشا می کنم
آسمان بغضش شکست
از خلوت سنگین من.
زیر باران ،
خاطراتت را تماشا می کنم
آه.امان از سکوت تنهایی زیر باران
آه.از بی وفایی یاران......
آری این منم ،
این منم همان عاشقی که بر تو جان می داد ،
و تو کسی هستی
که برای رسیدن به خوشبختی به روی جسدهای بی جان غرور انسانها قدم می گذاشتی
ولی افسوس
، افسوس که راه ات برای رسیدن به هدف هایت اشتباه بود ،
و افسوس که من برای آدمی مثل تو غرورم را شکستم ، افسوس !
چن بار که بکنی دیگه نمی چسبه . .
خیانت واژه ی تلخی ست ،
حقیقتی زهرآگین ،
فرود دشنه ،
پی در پی ،
بر پیکره ی دوستت دارمها ،
هرگز تبرئه ای نیست
آنکه را که را چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست
و دلی را که پژمرد . . .
عــــــاقبت یک جـــایـــی ...
یک وقتــــــی ...
به قـــول شازده کوچــــولو:
دلـت اهلــی یک نفــر می شـــود ...
تنهایی خوب است؛
هم من و هم تو میدانیم که:
تنهایی خوب نیست ...
ولی چه میتوان کرد وقتی خوبی نمانده تا به تنهایی ،
واژه تنهایی را از تخته سیاه زندگی پاک کند ...
به تنهایی و بدون تو روزگار میگذرانم ؛
ناراحت نباش ، این روزها همه کمکم میکنند باور کنم :
تنهایی خوب است ...
دلتنگــــی...
پیچیـــده نیســتــــ
یکـــــ دلــــ...
یکــــ آسمـــــان...
یــکــــ بغــــض...
و آرزوهــــای تـَـــرکــــ خــــورده!
بــــهـ همیـــــن ســادگـی…❤ ❤
سکـــــــــوت ...
رساتـــــــرین فریاد یک " زن " است ...
وقتی سکوتـــــ میکنـــد ...
وقتی بحث نمیکنــــد ...
وقتی برای به کرسی نشاندن عقایدش تلاش نمیکنـــد ...
بـــفـــهـــم ! ...
کـــــــــــه
واقعـــــا آسیب دیده استــــــــ ...
چگونه استـــ حال من…
با غمـــ ها می سازمــــ…
باکنایه ها می سوزمــــــــــ…
به آدم هایی که مرا شکستند لبخند می زنمـــــــــ…
لبخندی تـــلخـــــــ….
خــــــــــداونــــــــــــــــــــدا…
می شود بگویی کجای این دنیـــــــــــــا جای من استــــــــ…
از تــــــــــــــو و دنـــیایی که آفـــــــــــریدی
فقط در اعماق زمینـــــ اندازه یه قـــــــبر
فقط یک قبـــــــــــــــر…
در دور تـــــــــــرین نقطه جــــــهانــــ
می خــــــــــــواهمـــــــــ
خــــــــدایـــــا خــــــسته ام خــــــستهــــ
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
پشتــــــــ ایـن چهــــره ی آرام،
در دلــــــــــم چــه مـی گـذرد!
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
ایـــن آرامــش ظــاهــر و ایــن دل نــا آرام
چقــــدر خستـــــــه ام میـــکنــد…!
هیــچ یکـــ از تشــریفــاتــــ آشــنایمــانــــ را نــداشتـــ
فقــط تــو رفـــتــی
و منــــ ســعیــــ کـــردمـــ
ســـ ــنگــــ دل بــاشـــمــــ
پشت حـــــرفهای یه مرد
پشت نوازش ها
… سرزنش ها
پشت تـــمام نـــگاه های معنی دار
پشت ســـکوتش
پشت لبخـــند های پــر از رازش
عــــشـقیست
پـــنهان تر از محبــت زنانه
هزاران دستـــــــم به سویم دراز شود ……..
پــــــــس خواهم زد…
تنــــــــــها تمنای دستان تـــــــــــو را دارم…….
-----------------------------------------------------------
رفتــآر ِ عــآشقـآنه ى ِ زَن رآ بــآیـ د اَز دلتنگـــیش فهـــمیـد!
از شـــوق ِ بــى تــآبـیش بــرآى ِ دیــدآر !
اَز حــس ِ کــودکــآنه اَش بــرآى ِ آغـــوش !
اَز خجــآلَتــش بــرآى ِ بــوسـه گـــرفتن !
زَن بـــى دَلیــل بـــَهــآنه نـمى گـــیرَد
شــآید بهــآنه ى ِ دستـــان ِ
گــرمى رآ دآرد کـه دستــآنش رآ بگــیرد !!
تو چه میفهمی از روزگارم....؟؟
از دلتنگیم...؟؟
گاهی به خدا التماس میکنم,
خوابت را ببینم!!!!!
میفهمی؟؟!!فقط خوابت را!!!!!!!!
زن تا عاشق نباشد
نمی بوسد
نمی بوید
و تسلیم نمی کند رویاهای عریانی اش را...
گرگها همیشه زوزه نمیکشند...!!!
گاهی هم می گویند: دوستت دارم..
و زودتر از آنکه بفهمی بره ای
، میدرند خاطراتت را و تو میمانی
با تنی که بوی گرگ گرفته.....!!!
گاهی دخترکی تنهاست.
که زمانی لیلی کسی بوده...
===================================
مجنون همیشه مرد نیست.
------------------------------------------------
قـــلب .. من...
دموکراتیــک ترین دولت دنیاسـت.
آنقدر که تو را نیز همچون خودم از ته دل دوسـت میدارد.
ودر پایان
پرسید:
به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم
"بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده
هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یک بغض غمگین گفتم به
خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک
تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده
است.
لطفا نظربدید
- ۹۵/۰۴/۱۵