درددل شبهای روشن.
حتی یک نفر را نداشتم که با او دردودل کنم؛ کسی باشد که بهش بگویم دوستش دارم؛ میفهمی؟
میدانی عشق یعنی چی؟
خیال نمیکنم بفهمی. هیچکس نمیداند من چه حالی دارم،هیچکس ..
دلم از تنهایی میپوسید و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار میشد.
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید
غمانگیز نیست...؟

از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم
💞
من از نادان درس آموز می ترسم
من از دیوانه ای دلسوز می ترسم
نمی ترسم من از افتادن این درس
من از استاد ترس آموز می ترسم
نمی ترسم من از تاریکی شبها
من از شمع دروغ افروز می ترسم
نمی ترسم من از دشمن، خیالی نیست
من از هم سنگر مرموز می ترسم
نمی ترسم که غیری کینه می ورزد
من از یاران کین اندوز می ترسم
نمی ترسم من از عریانیم حتی
من از خیاط تهمت دوز می ترسم
نمی ترسم من از امروز و فردا هیچ
من از فردای بی امروز می ترسم.....

خیلی هامان در خاکسپاریِ عزیزان مان ، نزدیکان مان شرکت کرده ایم امّا؛
کسی را ندیده ام که در خاکسپاریِ خودش شرکت کند !
ولی من،
زندگی گذشته ام را
خاطرات مان را
و خودم را که عاشقت بود به خاک سپردم...
برای خودم
برای خاطراتمان
برای آنروزهایمان
گریه کردم
سیاه پوشیدم،
و حالا میخواهم از صفر شروع کنم...
تو هم اگر وقت کردی برای خودت که دیگر جایی در قلبم نداری
فاتحه ای بخوان !

عرضه ى دوست داشتن اگر ندارید
توانِ نگه داشتن اگر ندارید
خراب نکنید احساسِ پاکِ آدمهایى که بعد از شما
میخواهند واقعاً عاشقى کنند
شما مى آیید
وعده اى میدهید
سرتان را مى اندازید و مى روید به ناکجا
آدمِ بعد از شما اما
باید جان بکَنَد تا ثابت کند مثلِ شما و امثالِ شما نیست
عرضه ى دوست داشتن اگر ندارید،
خراب نکنید همین اندک ریتمِ شیرینِ عاشقى را که جریان دارد
من به "فاحشگی" زنانی که هـــــر شب " تن " خود رابه یکی میفروشند
"اعتــقادی" ندارم،
میدانی "فاحشـــــــــه" کیست؟؟؟ "فاحشــــه" "مــَـــــردیست" که
عفت دختری را
به "جرم" "سادگی" لکه دار میکند
با عاشقانه های "دروغینش" "خــــــامش" میکند،
و کمی آن طرف تر به او تهمت
"هــــرزگـــی" میزند.
درپایان
الهی ...
در این شب تابستانی
پاکـــ شدنِ گناهان . . .
نرمى قلب ها . . .
بر طرف شدن غم ها . . .
را برای تمامى
دوستانم از خدا خواستارم🙏🌹
- ۹۶/۰۴/۰۸