خوش اومدید
سلام.
گروه بزرگ و صمیمی شبهای روشن
واتس آپ.. 09016461973
=============================
روزای بارونی قطره های بارون رو بشمار
اگه بند اومد روی رفاقت من حساب کن ، نه کم میاد و نه بند میاد.....
تــو هنـــوز...
بــا تمـام نبـودنت...
تنهــا پنــاهگــاه مـن...
از ایـــــن آدمهــــــایـــی...
==========================
بیـــا بـــاز هــم خـــودمــان را
بــه نفهـمـی بـــزنــــیم
گـاهـی نفـهـمـی ، اوجِ فــــهم اسـت...!
دلم خیلی تنگ شده برا اون وقت هایی که
دلت برام تنگ میشد ...
=======================
فـاجـــعـه اینجـاست
که چشم هایم
دیگر با من و بغض هایم
نمیسـازنـد
می ترسم کسی نه خودت را
که دوست داشتنت را از من بگیرد !
=======================
شهامت میخواهد
بدونِ " اشک " ، خاطراتت را مرور کردن
هیچ شکی نیست
که ماهر ترین دزد دنیا منم ,
نمیدانی
چقدر دزدکی تو را دیدم و نفهمیدی
============================
هنوز هم دلواپست میشوم
و تو نیستی و دلواپست میمانم
تا یک شب که دوباره رفتنت را
باور کنم
یک “تو” وسط زندگی ام گم شده است
بعد از تو جهان دیگری ساخته ام
آتش به دهان خانه انداخته ام
بعد از تو خدا خانه نشینم نکند
از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟
یا از دلی که سوتو کور است؟
از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟
از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟
یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟
از چه بنویسم ؟؟
از نامه هایی که هیچوقت بسویت نفرستادم ؟
یا از ترانه هایی که هرگز برایت نخواندم؟
از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم؟
یا از بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟
من عاشق بیابانی هستم که هرگز قسمت نشد با هم در آن قدم بزنیم…
من دل بسته درختی هستم که فرصت نشد اسممان را رویش حک کنیم…..
من منتظر پنجرهایی هستم که عطر تو را دوباره به من نشان دهد….
می خواهم عمرم را
با دست های مهربان تو اندازه بگیرم
برگرد!
می خواهم عمرم را
با دست های مهربان تو اندازه بگیرم
برگرد!
باور کن
تقصیر من نبود
من فقط می خواستم
یک دل سیر برای تنهایی هایت گریه کنم
نمی دانستم گریه را دوست نداری
حالا هم هروقت بیایی
عزیز لحظه های تنهایی منی
اگر بیایی
من دلتنگی هایم را بهانه می کنم
تو هم دوری کسانی که دور نیستند
در راهند
رفته اند برای تاریکی هایت
یک آسمان خورشید بیاورند
یادت باشد
من اینجا
کنار همین رویاهای زودگذر
به انتظار آمدن تو
خط های سفید جاده را می شمارم .
من اگه خـــــــــــــدا بودم ...
یه بار دیگه تموم بنده هام رو میشمردم
ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــها نمونده باشه
و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم
----------------------------------------------------------------------------
هیچکس با من نیست !…
مانده ام تا به چه اندیشه کنم…
شب تنهایی
هیچکس با من نیست !…
مانده ام تا به چه اندیشه کنم…
مانده ام در قفس تنهایی…
در قفس میخوانم…
چه غریبانه شبی ست…
شب تنهایی من!…
شادی های دنیاکنارت هستند
مزاحمت نمی شوم.....
من ودلتنگی هایم زیادی هستیم....
جایی برای ما نیست.
می روم گوشه ای...
کنار دلهره...
ازدور به تماشا می نشینم
مزاحمت نمی شوم...
یک روز می بوسمت!
فوقش خدا منو میبره جهنم!
فوقش میشم ابلیس!
اون وقت تو هم به خاطر اینکه ابلیس تو رو بوسیده جهنمی میشی!
جهنم که اومدی اونجا پیدات میکنم و هر روز می بوسمت!
وای خدا چه بهشتی میشه جهنم!
آرام تر بگو دوستت دارم هایت را
بیا نزدیک تر
میخواهـــــــــم
صدآی
گرم نفسهایت
دیـــــــــــوآنـــــــــــه ام کنـــــــــد. .
چند وقت ِ مثل این کامپیوتر ها
کمی که آزادم میگذارند
با چشمانی باز به خواب میروم
نمیدانم اگر کسی صدایم نکند
چه میشود ؟؟!!
آمدی ، چه صادقانه آمدی ، مرا عاشق کردی ...
آمدی ، چه عاشقانه آمدی ، مرا دیوانه کردی ...
چه زیبا آمدی و لحظه های پر از غم زندگی ام را عاشقانه کردی!
takdonam
=============================
هنوز حرف پیرمرد عصابدستی را یادم نرفته که گفت:
مثل" عصا " باش هزار بار زمین بخور اما اجازه نده
اونی که بهت تکیه داده حتی یه بار هم زمین بخوره!
نگاه کن فقط با نگاه کردنت منو تو چه رویایی انداختی
به هر چی ندارم اَزت راضیم تو این زندگی رو برام ساختی
به من فرصت هم زبونی بده به من که یه عمره بهِت باختم
واسه چند لحظه خرابش نکن بتی رو که یک عمر ازت ساختم
این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست میگردم تا از خودم یک Copy بگیرم و کنار خودم Paste کنم . . .
شاید از این تنهایی خلاص شدم .
امشب
سکوت کوچههای تارِ دلم
گریه میخواهد
تمام بندبندِ استخوانم، گریه میخواهد
ببار ای ابر بارانزا
میان شعرهای من
که بغض آشنای آسمانم، گریه میخواهد
صدای قلب نیست ...
صدای پای توست که شب ها در سیــــــنه ام میدوی ...
کافیست کمی خسته شوی
کافیست بایستی ..
پـــــــــــــــرواز را دوســــت دارم
وقتـــــے از ارتفاعــــات لبانــــــت
به عمــــق آغوشـــت سقـــوط میکنــــم
چـــه سقــــوط دلنشینــــے
راستــــے
میدانستــــے پــــــــــــــرواز را تـــو یـــادم دادے
امشب تمام حوصله ام را در یک کلام کوچک از تو خلاصه کردم
ای کاش می شد یک بار بگویم " دوستـت دارم "
ای کاش فقط تنها همین یک بار تکرار می شد!
اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای ، به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دید............
- ۱ نظر
- ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۵