عشق همیشگی من خوش اومدید.شبهای روشن
دوستتون دارم.
همیشه از تو نوشتم …
از تو گفتم …
از تو و احساست
این اولین بار هم که میخواهم از خودم بنویسم
از خودم و احساسم حرف بزنم
فقط میتوانم بگویم
“بی تو بی نفسم”
taki
=======================================
میخواهم چنـد خطـی بنویسم برای " تو "
.
" تو " ایـن کلمه ی دو حـرفـی که دنیای مـن شـده است !
.
ایـن " تو " فقط دو حـرف نیست . . .
" ت " : تمنـا
" و " : وجود
ایـن " تو " تمنای وجودت اسـت !
.
میـدانـی . . .
بار ها و بارها از خودم پرسیـده ام که چرا " تو ". . ؟ چرا " او " نـه ؟
از خـدا چـه پنهان . . . از تو پنهان نباشـد . . .
نمیـدانم چرا . . ؟
.
خوب " او " که " تو " نمیـشود
" او " غائب است . . . . اما " تو " مخاطب
" تو " مخاطب تمام ایـن چنـد خطـی های مـن . . .
" تو " ی عزیز. . . میشود مـن هم توی " تو " شوم . . ؟
نـه اوی " تو " . . ؟
میشود . . ؟
.
میگویم " تو " جان
دنیا که با مـن راه نمـی آیـد
" تو " کمــی با مـن راه بیـا
.
.
.
"باور کن چنـد قـدمـی میزنیـم ُ بقیـه راه را پرواز میکنیم"
چطور است؟
تکی........
=======================
همانکه وقت درد همدردت شود
صورت به عرق نشسته ازدردت را بوسه زند
وتو تمام دردت را دردستانش بفشاری
واو دوستانه برای تسکینت آغوشش را تنگ ترکند
یکی باید باشد
همانکه وقتی بخاطرحضورش تشکرمیکنی
لبخند زنان بگوید درهمه شرایط با توام
وتو اینبار نه ازعشقت که ازخدایش تشکرمیکنی
دوستت دارم
مرگم باد اگر لحظه ای کوتاه بیایم
از تکرار این پیش پا افتاده ترین حرف که...
باران که هیچ....
با تو مرگ هم عاشقانه است.."!
دستت که در دستم باشد.....
خود به خود کلمه ای به نام "سرما" از لغت نامه ی مغزم
پاک میشود!
\یارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم
شوق دیدار تو دارم به کجا سر بزنم..؟
اینم شبیه عشقم
======================================
نیمه ی گمشده ام نیستی که با نیمه ی دیگر ..
به جستجویت برخیزم...
تو تمام گمشده ی منی!
دوسـت دارم یـڪ شبــﮧ، هفتــاد سـال پیـــر شـوم
در ڪنــار خیـابــانی بـایستـــم . . .
تـــو مـرا بـی آنڪــﮧ بـشنــاسی ، از ازدحـام تــلخ خـیـــابـان عبــور دهــے . . .
هفتـــاد ســال پیـــر شـدن یــک شبـــﮧ
بـه حـس گـــــرمــی دسـتـ های تـــو
هنــگامـی کـه مرا عبــور میـدهـی بــی آنـڪـﮧ بـشنــاســی،
مــے ارزد . .
==============================
مدتـــهاســـت
دلـــم شـــروعــی تـــازه میخــــــواهــد
تــو بیـــــــا
مــــــرا دوبـــــاره آغـــــــاز کـــن .....!!
دلتنگ شده ام...
نمیدانم برای تو...؟؟
یا برای دیروزهایی ک باتو سر کردم...!
رویــــاهـــایــــم را دوســـت دارم...
چون تنها جاییست که در آن همه چیز رو به راه است
خط عمرم ؛ کف دستانم نیست..
به فالگیر بگو رد پاهای تو را ببیند..
آدمی غرورش را خیلی زیاد ،
شاید بیشتر از تمام داشته هایش دوست میدارد !!!
.
حالا ببین اگر خودش ،
غرورش را به خاطر " تو "
نادیده بگیرد ،
چه قدر دوستت دارد !!
.
.
.
این را بفهم آدمیزاد !!!!
شاید تنها کسی نیستم که دوستت دارم
اما ....
"کسی هستم که تنها تورو دوست دارم"
.
.
.
.
.
و این
تنها تفاوتِ من با آدمای دور و بَرِته !
و تو نمیتونی بفهمی که چی میگم . . .
گونه هایت خیس اســـت . . .
باز با این رفیق نابابت . . نامش چه بود؟ هان! باران. . .
باز با ;باران ; قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .
همدم خوبی نیست برای درد ها . . .
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .
من عاشقم! عاشق باران، عاشق بغض های خفته، عاشق بوسیدن، عاشق گریستن، عاشق سکوت مرموز دل شکسته، عاشق گم شدن و به اوج رسیدن در خیال، من عاشق سادگی شعرهای سهرابم و عاشق موسیقی ام؛ عاشق نواختنم و روزی خواهم نواخت و احساسم را به تار خواهم کشید.
من عاشق لحظات ناب عاشقی ام و عاشق پاییز و برگ زرد خزان؛ همراه با غروب عاشق می شوم و همه طول شب را عاشق می مانم؛ من عاشق این احساسم!
ومن عاشق تو ام تو تو تو .......
منتظر نظرات خوبتون هستم....
اگه دوست داشتین عضو گروه بزرگ شبهای روشن شوید کلمه ی عضو رو به این شماره ارسال کنید
09016461973
تاوقتی دیگر بدرود..
