حقیقت آشکار.. شبهای روشن
ســــــــــــــــــــــــــــــــلام
شبهایم نیز روشن بودبه روشنی روزهایم..
امانمی دانم چه شدکه همه جاراتاریکی فرا گرفت
حتی روزهایم.....
---------------------------------
برای عضویت در گروه بزرگ مودب و قدیمی شبهای روشن در زمینه ی واتس آپ
کلمه ی عضو رو به این شماره ارسال کنید 09016461973
========================
بهترین سلام تقدیم به کسی که معرفتش دریاست و همیشه به یاد ماست.
به بزرگترین وبلاگ عاشقانه جهان خوش اومدین امیدوارم از مطالبام خوشتون
بیاد.ممنون از کسایی ک زود به زود به وبلاگم سر میزنن وکامنت میذارن.راسی
هرکی اومد وبم نظر یادش نره انتقادی پیشنهادی داشت بگه تا وبلاگی مفید و
بهتری رو درست کنیم با کمک هم .دوستون دارم
به سلامتی خودم که ته ته معرفت اگه نباشم.بی معرفت هم
نیستم !!!
به سلامتی خودم اگه هیچکی نباشم.لااقل نامرد نیستم !!!
به سلامتی خودم که به هرکی رسیدم خندیدم تا طرف با دیدنم
واسه 2.3 دقیقه هم که شده بخنده و غم غصه هاشو بریزه دور !!!
به سلامتی خودم که دوست داشتن رو از همون بچگی یاد
گرفتم !!!
به سلامتی خودم که بخشیدم و بخشیده نشدم !!!...
بزن به سلامتی حرفهای دلت که به کسی نگفتی....
بزن به سلامتی اینکه کوه درد بودی ولی دم نزدی.....
بزن به سلامتی تنهایی هات ولی تنهایی رو دوست نداشتی...
بزن به سلامتی ارزوهایی که نتونستی لمسشون کنی.....
بزن به سلامتی عشقی که طالعش به اسمت نبود ولی هنوزهم دوسش داری....
بزن به سلامتی شبهایی که تو تنهاییهات گریه کردی ولی نمیدونستی برای چی....
به سلامتی خودم که همیشه تلاش کردم به اونهایی که دوستشان دارم عشق بورزم وهمیشه انرژی مثبت.
=============================
ماندن به پای تو فایده نداشت...!
رفتم،
دیدی چه خوب ترک کردنت را بلدم...؟؟؟
خواستم دوستت داشته باشم اما نفهمیدی...
تماشا میکنم...
میخواهم ببینم آنهایی که دورت را شلوغ کرده اند مثل من پشتت هستند؟؟؟
تورا آنقدر که من می خواستم می خواهند؟؟؟
ولی به همان شلوغی دورت قسم...
پشتت خالیست...
به حرف هایم خواهی رسید...
اما دیگر قصه من و تو تمام شد...
حال یک زندگی جدید ساخته ام...
یک زندگی بدون تـــــــ ــ ـ ــــــو...
حماقت تمام.....!!!
jonavar
خسرو شکیبایی:
ماهی مون هی میخواست یه چیزی بهم بگه، تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو
دهنش و نمیتونست بگه. دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از
خوشحالی بالا پایین پریدن. دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو. اینقدر بالا پایین پرید،
خسته شد خوابید. دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند
ساعته بیدار نشده. یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده
خودشو زده به خواب...!
این داستان رفتار ما با بعضی آدمای اطرافمونه. دوسشون داریم و دوستمون دارند،
ولی اونارو نمیفهمیم؛ فقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم...
من به قلبم افتخار میکنم
با آن بازی شد
زخمی شد
به آن خیانت شد
سوخت
و شکست
اما
هنوزکار می کند
مدتی ست که از زود و روز و هنوز می ترسم
می ترسم سقوط کنم و نگفته باشم
پرنده ای در چهره ات پرواز می کند
و نفهمیده باشم
با چشمانت چه می کنی
که در عمق سیاهی برق می زنند . . .
اگر روزی داستانم را نقل کردی بگو :
بی کس بود اما کسی رو بی کس نکرد
تنها بود اما کسی رو تنها نزاشت
دلشکسته بود اما دل کسیو نشکست
کوه غم بود ولی کسیو غمگین نکرد
و شاید بد بود ولی بدی کسی رو نخواست ....
نه به هیچکس و نه به هیچ رابطه ای !
و این نشدنی ترین اصلی بود که من آموختم!!!
از بعضی روزها متنفرم
مثل امروز
که کسی نبود.
همه آمدند
همه رفتند
آنها که نیامده بودند هم رفتند
حال من خوب است
نگران نباش!
دستت را به من بده
گم می شوی...
از آنها متنفرم
از چارچوب های سنگی
حصار های بلند
سیم های خاردار
که کسی خارج از آنها نبود.
و بیشتر متنفرم
از نیرویی که چارچوب ها را درهم می شکند
نیرویی در تصور یک فرد.
بسیار احمقانه ست
چیزی که می گوید بایست
یا برو.
کاش هیچ چیز نبود
مثل هیچ کس که نیست.
و تو!
اینها دروغ نیست
عجیب هم نیست
اطرافت را نگاه کن.
راستی دستت!
در دست من نیست...
( یوسفی)
اگر خوب گوش کنی
این ضربان های تندوپی درپی قلبم را میشنوی.
تورا فریاد میزند...
مخاطب کلامم هیچ...
مخاطب ضربان های قلبم تویی...
در فکر کسی....
در دعای کسی.......
و در قلب کسی بودن است
به سلامتی پسری
که صبورانه به دوست دخترش اس داد عشقم کجای؟؟
گفت خونه توکجایی؟ پسره گفت تو پارک پشت سرت دستاشو ول کن
انتظار واژه قشنگی بود برای وقتی که او در راه بود
انتظار تلخترین واژه می شود وقتی میدانی قرار نیست بیاید
=======================================
حسرت یعنی شانه هایت دوش به دوشم باشد
اما نتوانم از دلتنگی به آن پناه ببرم
حسرت یعنی تو که در عین بودنت داشتنت را آرزو می کنم
=========================
در وصف حالم همین سه کلمه کافیست :
لبخندم درد می کند
=======================
هرگز به کسی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری..
هرگز به کسی محبت نکن وقتی قصد شکستنقلبش را داری..
هرگز قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری
============================
یکی از فرق های انسان با خدا این است که
انسان تمام خوبیها را با یک بدی فراموش میکند
ولی خدا تمام بدیها را با یک خوبی فراموش میکند
===========================
دوتا رفیق عاشق یه دختر میشن
دختره میگه من 2جام مشروب برای شما میارم !
تو یکیش زهر ریختم!
هرکس زنده موند اون با من ازدواج میکنه...
رفیق اولی میخوره میگه:به سلامتی اینکه من بمیرم
و رفیقم به عشقش برسه.
رفیق دومی میخوره میگه:به سلامتی اینکه من بمیرم
ورفیقم به عشقش برسه.
دختره یه پیک میخوره و میگه زهر تو این بود
میخورم به سلامتی اینکه رفاقت این دو رفیق بهم نخوره
به سلامتی همه دختر
پسرای با معرفت!!!
================================
وقـتی از چـشمِ کـسی بیُــفتی ،
مثلِ یــک قـــطره اشک ..
دیگه فــرقـی نمیــکنه کجـــا بـــاشی !؟
گوشه ی چشم ..
رویِ گونه ..
و یا ..
رویِ خــاک !
تـــو دیـگه چــکیــدی
============================
انقدر پیش اینو اون از خوبی هایش گفتم که
هرکی سراغش را میگیرد شرم دارم که بگم
تنهام گذاشت
=================
چقدر وقت دارم برای تو
چقدر وقت نداری برای من
و چقدر دلم میگیرد از این تنگی وقت
که حتی وقت نمیکنی دلتنگم شوی...
=======================
چقدر خوب است که همیشه در زندگی
کسی رو داشته باشی که
حتی در نبودنش هم باعث لبخندت بشه
=========================
میخوام تو این پستم از پسری بگم پسری که همه خوب میدونستن ولی خودش از خودش
متفر بود ، پسری بود که از وقتی به فضای مجازی اومد یاد گرفت با حرفاش دل کسی رو
نشکنه اگه هم شکست بعدا ازش حلالیت خواست، ولی دل اون رو شکستتند. اون پسری
بود که همیشه کمک کرد به این اون ولی از کسی کمکی ندید که بهش بکنند..!اون پسری
بود که عاشق شد عشقشو دوست داشت ولی نمیدونست که طرف مقابلش چه حسی
داره . اون تهمت نزد ، اون دوست داشت تا درکش کنند دوست داشت باورش کنند
اما.........! دیگه خسته شده شاید رفتنش برای خیلی خوب باشه شاید اینطوری بعضیا
خوب بشن شاید بعضیا تو زمان نبودن من برای همیشه به خودشون بیان و ببینند دارند با
خودشون چیکار میکنند حرفای دلم زیاده نمیشه تو چندتا جمله خلاصه کرد امیدوارم هر جای
این کشور پهناور هستید شاد و خرم و پیروز باشید
دوستتون دارم منتظر نظرات خوبتون هستم...
درپایان این شعرزیبا رو تقدیم می کنم.
به آنهایی که دوستم دارن و آنهایی ک از من متنفرن.
چقد دلتنگ اون روزای خوبم
همون روزا که خواب هر شبم شد
دلم تنگه واسه تکرار اسمت
همون اسمی که ذکرِ رو لبم شد
همون روزا که با تکرار اسمت
تموم خستگی ها رنگ می باخت
همون جایی که با هم بودنامون
یه دنیا خاطره هر روز می ساخت
یه روزا تو دلم آشوب و آتیش
یه روزا با تو آرامش چشیدم
یه وقتایی برای دیدن تو
یه عالم نقشه ی شیرین کشیدم
تو با من بودی و من حس می کردم
یه چیزی با غم و غصه م می جنگه
هنوزم یاد اون روزا تو ذهنم
مثه چشمای تو خیلی قشنگه
همیشه قصّه ی دلتنگی من
میون شادیا پیداش میشه
چقد سخته که با عشق تو هم، غم
تو قلب کوچیک من جاش میشه
میشه با خاطراتت زندگی کرد
میشه با یاد تو بار سفر بست
خیالم راحته هرجا که باشی
میون روزگارت یاد من هست
